محل تبلیغات شما
خب همون طور که گفتم امروز باید یه دستی به سر و روی اتاقم می کشیدم تا از آشفتگی در بیاد ( البته مطمئنم دو سه روز دیگه دوباره میشه مثل قبل ). جالبه که یه چیزایی هیچ وقت برای آدم قدیمی نمیشن. یه کتابیو که حداقل 5000 بار خوندی از لای کوه کتابا میکشی بیرون، جلدشو لمس می کنی، از بوی کاغذ قدیمی صفحات کتاب لذت می بری و بالاخره، بالاخره با خوندن چند جمله ابتدای کتاب یاد گذشته میفتی. حس زیباییه! معمولا وقتی میپرسن دوس دارین به " آینده " سفر کنین یا به " گذشته "، همه

مطلب بیست و چهارم ، بلااستثنا!

مطلب بیست و سوم ، بوهای روانی!

مطلب بیست و دوم ، زن هزار سال پیش...؟!

یه ,آینده ,قدیمی ,گذشته ,، ,کتاب ,بالاخره، بالاخره ,بالاخره با ,و بالاخره، ,بری و ,می بری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش بازی های کودکانه